جدول جو
جدول جو

معنی هم گون - جستجوی لغت در جدول جو

هم گون
همرنگ، هم لون
تصویری از هم گون
تصویر هم گون
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم رون
تصویر هم رون
هم جهت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هماگون
تصویر هماگون
همایون، فرخنده، مبارک، خجسته، فرخ، در موسیقی از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هام گون
تصویر هام گون
همرنگ: از جمله هفتاد هزار اسپ هام گون رنگ هم بالا بودند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هماگون
تصویر هماگون
همایون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم گن
تصویر هم گن
هم جنس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همگون
تصویر همگون
هم رنگ، همانند، شبیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم جوش
تصویر هم جوش
آلیاژ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم بود
تصویر هم بود
جامعه، انجمن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آب گون
تصویر آب گون
برنگ آب، آبی، کبود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همایون
تصویر همایون
(پسرانه)
خجسته، مبارک، فرخنده، میمون، مقامی در موسیقی (نگارش کردی: هومایون)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی مشهور به زرین کلاه در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هم وطن
تصویر هم وطن
هم میهن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همایون
تصویر همایون
مبارک، میمون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم وند
تصویر هم وند
عضو، آبونه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم گروه
تصویر هم گروه
اکیپ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم فزون
تصویر هم فزون
مجموع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم سود
تصویر هم سود
مشترک المنافع، شریک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم دوش
تصویر هم دوش
هم قدم، همسر، برابر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همیدون
تصویر همیدون
همین دم، اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، ایدر، ایدون، فعلاً، فی الحال، اینک، حالیا، عجالتاً، نون، ایمه، همینک، حالا، الحال، کنون، الآن، بالفعل
همچنینبرای مثال همیدون من از لشکر خویش مرد / گزینم چو باید ز بهر نبرد (فردوسی۱ - ۱/۶۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم نوع
تصویر هم نوع
افراد بشر نسبت به یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همایون
تصویر همایون
فرخنده، مبارک، خجسته، فرخ، در موسیقی از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم شان
تصویر هم شان
هم رتبه، هم طراز، هم درجه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم خون
تصویر کم خون
کسی که مبتلا به کم خونی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم گروه
تصویر هم گروه
دو یا چند تن که از یک گروه و دسته باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم وزن
تصویر هم وزن
دو تن یا دو چیز که به یک وزن باشند، هم سنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم یوغ
تصویر هم یوغ
گاوی که با گاو دیگر بر یک یوغ بسته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم دین
تصویر هم دین
دو یا چند تن که دارای یک کیش و آیین باشند، هم کیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم سخن
تصویر هم سخن
متفق در سخن و گفتگو، هم صحبت، هم کلام، هم زبان، هم آواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم خون
تصویر کم خون
آنکه دارای خون اندک باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گچ گون
تصویر گچ گون
برنگ گچ سفید سپید
فرهنگ لغت هوشیار
مانند گوهر بسان جواهر: گاه گوهر پاش گردد گاه گوهر گون شود گاه گوهر بار گردد گاه گوهر خر شود. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم دین
تصویر هم دین
هم آئین، هم مذهب، هم کیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم دوش
تصویر هم دوش
هم قدم، هم عنان، برابر، همسر، یار، رفیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم چین
تصویر هم چین
همچنین
فرهنگ لغت هوشیار
همصدا، دو چیز که صدایشان هم آهنگ و به موازات یکدیگر بر آید، یا دو کس که با یکدیگر آواز خوانند
فرهنگ لغت هوشیار